عاطل
/~Atel/
مترادف عاطل: باطل، بیکار، بی معنی، بیهوده، لغو، معطل، ول
برابر پارسی: بیکار، بیهوده، پوچ، افکار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - بیکاره بیهوده . ۲ - بی معنی باطل . ۲ - زن بی گردن بند بی پیرایه جمع عواطل عطل .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] بی بهره.
۳. [قدیمی] بدون مسئول یا متصدی.
* عاطل وباطل: بیکار، بیهوده.
جدول کلمات
مترادف ها
خنثی، پوچ، بیهوده، عاری از فایده، عاطل، بی اثر، بی فایده، باطل، عبی
خنثی، بیهوده، بی مصرف، عاری از فایده، غیر قابل استفاده، غیر ضروری، عاطل، زائد، نا کار، بی فایده، بلا استفاده، عبث، باطله
عقیم، پوچ، خود بین، تهی، بیهوده، عاطل، ناچیز، بی فایده، باطل، جزیی، عبث
سست، بی اساس، تنبل، بیهوده، بی کار، عاطل، بیخود، بی پر و پا
سست، کند، تنبل، بطی ء، عاطل، درخورد تنبلی، کندرو
تنبل، عاطل، بی کاره
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
سلیم
عاطل: اندیشه های بیهوده و پوچ
عاطل: اندیشه های بیهوده و پوچ
عاطل. یا آتل؟؟ ( حروف ح. ع. ث. ص. ض. ذ. ط. ظ. مخصوص زبان عربی است ) کلمات تورکی را نباید. با اینحروف نوشت. آتیل ماتیل چرشنبه آینا تکین بختیم آچیل چرشنبه. . . . مثل ( اسلان. غزن فر. اتاق. تالقان. توس. تبرستان. لویق. اوریان )
بیکار
غیرفعال
بیهوده
بی معنی
باطل
بی کار
لغو
معطل
ول
بی معنی
باطل
بی کار
لغو
معطل
ول