عاصی

/~Asi/

مترادف عاصی: سرکش، طاغی، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، متمرد، ناجم، نافرمان، یاغی، بدرفتار، گناهکار، گنهکار، معصیت کار

متضاد عاصی: مطیع

برابر پارسی: نافرمان، سرکش، شورشگر، بستوه آمده، بستوه آمدن

معنی انگلیسی:
turbulent, rebellious, rebel

لغت نامه دهخدا

عاصی. ( ع ص ) گناهکار و نافرمان. ج ، عُصاة. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
بدانسته بودم همه پیش ازین
که عاصی بخواهد شد او همچنین.
فردوسی.
چون کند سی ساله عاصی را عذاب جاودان
این چنین حکم و قضای ایزد دادار نیست.
ناصرخسرو.
عاصیان از گناه توبه کنند
عارفان از عبادت استغفار.
سعدی ( گلستان ).
عاصی که دست بخدا بردارد به از عابدی که کبر در سر دارد. ( گلستان ).
|| ( اِ ) رگی که خون آن نایستد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || کره شتر که دنبال مادر خود نرود و از او بی نیاز باشد. ج ، عَواصی. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). || در اصطلاح اطباء معده ای که اثر مسهل نپذیرد. || ابر سیاه که بارش نکند. ( از غیاث اللغات ).

عاصی. ( اِخ ) شیخ محمد حسن بن شیخ محمد رفیع رشتی اصفهانی ، متخلص به عاصی. از دانشمندان قرن سیزدهم هجری بود و از آثار اوست : جامع المصائب و وسیلة النجاة. ( ریحانة الادب ج 3 ص 49 ). و رجوع به الذریعه ج 5 ص 70 شود.

عاصی. ( اِخ ) نام نهر حماة و حمص است معروف به میماس که از دریاچه قدس سرچشمه میگیرد و به دریاچه انطاکیه میریزد. ( از معجم البلدان ص 96 ).

فرهنگ فارسی

نهریست در سوریه که در لبنان نزدیک راس بعلبک سرچشمه گیرد و از سوریه گذرد و از حمص و حماه عبور کند و وارد انطاکیه ( ترکیه ) شود و نزدیک سویدیه به بحرالروم (مدیترانه ) ریزد. طول آن ۵٠٠ کیلومتر است.
عصیان کننده، نافرمان، سرکش، گناهکار
( اسم ) ۱ - عصیان کننده نافرمان ۲ - گناهکار بزه کار . ۳ - ( اسم ) رگی که خون آن نایستد . ۴ - معده ای که اثر مسهل نپذیرد جمع عصات .
نام نهر حماه و حمص است معروف به میماس که از دریاچه قدس سرچشمه میگیرد و به دریاچه انطاکیه میریزد .

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) ۱ - سرکش ، نافرمان . ۲ - گناهکار.

فرهنگ عمید

۱. آن که از کسی یا چیزی به ستوه آمده است.
۲. نافرمان، عصیان کننده، سرکش.
۳. [قدیمی] گناهکار.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترک امتثال تکلیف واقعی احراز شده را عاصی می گویند.
عاصی، مقابل مطیع بوده و به مکلفی گفته می شود که از راه قطع و یا حجت معتبر، تکلیف را احراز کرده ـ تکلیف بر او منجز شده ـ ولی در مقام امتثال، اقدام به مخالفت با آن نموده است ـ و عنوان متجری نیز بر وی صادق نباشد ـ برای مثال، مکلف در می یابد که خمر حرام است ولی در مقام امتثال ، مخالفت نموده و مرتکب شرب آن می گردد ـ و در واقع نیز خمر خورده و اشتباه نکرده است ـ به چنین کسی " عاصی " اطلاق شده و در نظر عقل مستحق عقاب است.

دانشنامه عمومی

عاصی (مجموعه تلویزیونی). عاصی ( به ترکی استانبولی: Asi ) یک مجموعهٔ تلویزیونی درام ترکیه ای است که از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ توسط کانال دی پخش شد. [ ۱] این سریال در ایران با دوبله فارسی از شبکه ام بی سی پرشیا پخش شده است.
عاصی ( asi ) داستان عشق بین دمیر و عاصی است. دمیر تاجر جوان و ثروتمندی است که پس از سال ها زندگی در استانبول به همراه دوست صمیمی خود کریم برای تجارت و خرید زمین به شهر زادگاه خود، انطاکیه مراجعه می کنند. عاصی در یک خانواده شش نفری در یک روستا زندگی می کند و چندین نسل است که روی زمین های روستا کار می کنند. زمانی که دمیر کودک خردسالی بوده است مادرش بنا به دلایلی خودکشی می کند. دمیر قصد دارد که با سفر به انطاکیه هم به تجارت بپردازد و هم دلیل اصلی خودکشی مادرش را پیدا کند. پس از پیگیری و جستجوی فراوان متوجه می شود، که خانواده عاصی در خودکشی مادرش نقش داشته اند. او می خواهد از این خانواده انتقام بگیرد ولی در اولین برخورد با عاصی عاشق او می شود و از این مرحله به بعد داستان فیلم حول عشق بین عاصی و دمیر شکل می گیرد. دمیر و عاصی هر دو بسیار لجباز و مغرور هستند. علی، یک تاجر پرآوازه و مشهور برای انجام امور تجاری وارد شهر می شود و بعد از چند بار برخورد با عاصی عاشق او می شود. با این که عاصی عاشق دمیر است ولی به خاطر لجبازی با دمیر به علی نزدیک می شود و حتی به دمیر می گوید که پیشنهاد ازدواج علی را پذیرفته است ( در حالی که قلباً دمیر را دوست دارد و علاقه ای به ازدواج با علی ندارد. پس از مدتی عاصی به علی می گوید که دمیر را دوست دارد و می خواهد با او ازدواج کند. این موضوع باعث می شد که علی نقشه انتقام از دمیر را طراحی کند. پدر بزرگ عاصی طی حادثه ای کشته می شود و علی با دسیسه چینی وانمود می کند که دمیر پدربزرگ عاصی را کشته است. درست در روز ازدواج دمیر و عاصی و پس از جاری شدن خطبه عقد دمیر به جرم قتل پدربزرگ عاصی دستگیر می شود. در زندان عاصی به دمیر می گوید که اگر مسئولیت قتل را بپذیرد ممکن است برایش تخفیف قائل شوند ولی دمیر می گوید من قاتل نیستم و تو به حرف های من اعتماد نداری. بعد از مدتی قاتل اصلی دستگیر شده و دمیر آزاد می شود. همین مسئله عدم اعتماد باعث می شد که دمیر از عاصی تقاضای طلاق کند. یک روز در حالی که دمیر سوار بر اسب می خواهد چیزی را به عاصی بدهد از روی اسب به زمین می افتد و کمرش برای مدتی آسیب می بیند. در این مدت عاصی از دمیر مراقبت می کند ( در حالی که با هم قهر هستند ) . به مرور زمان دمیر به عاصی می گوید که اشتباه کرده و از او معذرت می خواهد، هر دو اختلافات را کنار گذاشته و باز هم به هم عشق می ورزند. در این میان علی باز به دنبال راهی برای ضربه زدن به دمیر است و برای این کار خود را به خواهر دمیر نزدیک می کند. دمیر به خواهرش می گوید که علی مرد خطرناکی است و باید از او فاصله بگیرد ولی ملک ( خواهر دمیر ) به علی وابسته شده است. خانه دمیر و عاصی طی حادثه ای در آتش می سوزد. در حین تخلیه خانه دمیر نامه ای مربوط به احتمال زنده ماندن پدرش پیدا می کند. او به سوریه می رود و پدرش را در حلب پیدا می کند. در این بین علی از هر فرصتی برای نزدیکی به عاصی استفاده می کند که این مسئله باعث ناراحتی دمیر می شود. دمیر و پدرش به انتاکیه بر می گردند. دمیر علی رغم میل خود با ازدواج ملک و علی موافقت می کند. ملک و علی ازدواج می کنند و می خواهند تا یافتن خانه جدید چند روز در خانه دمیر و عاصی زندگی کنند. در همین حین علی به عاصی نزدیک می شود. ملک این صحنه را می بیند و به اشتباه فکر می کند که عاصی به او و به برادرش ( دمیر ) خیانت کرده است. ملک با نوشتن نامه ای خود را در همان رودخانه ای که مادرش در آن خودکشی کرده غرق می کند. عاصی چند بار تلاش می کند که به امیر بگوید که خواهرش اشتباه کرده ولی امیر این موضوع را نمی پذیرد. عاصی به امیر نمی گوید که از وی حامله است دمیر از عاصی طلاق گرفته و به استانبول می رود. بعد از گذشت ۵ سال دمیر باخبر می شود که خاله اش در انتاکیه تصادف کرده است. دمیر به سرعت خود را به شهر می رساند. در بدو ورود با دختر کوچکی روبه رو می شود ( او نمی داند که این دختر، دختر خودش است ) . دمیر با مشاهده گردنبندی که چند سال قبل به عاصی داده بود روی گردن دختر ( عاصیه ) شک می کند که او دخترش است. عاصی که نمی خواهد دخترش به دمیر نزدیک شود، او را برداشته و به همراه ظفر بیک به سوریه فرار می کند. دمیر نیز به همراه دوستش کریم به سوریه می رود و عاصیه را بدون اجازه عاصی با خود به انتاکیه می آورند. عاصی نیز به شهر بر می گردد و در همین اتفاقات عاصی و دمیر متوجه می شوند که هنوز به هم علاقه دارند. این ماجراها ادامه می یابد و عاصی و دمیر به هم نزدیک می شوند. در این حین دمیر متوجه می شود که مبتلا به سرطان خون است و برای انجام پیوند مغز استخوان به همراه پدر و خاله اش به استانبول می رود. عاصی از این موضوع بی اطلاع است و چون می بیند که دمیر به استانبول رفته او هم به استانبول می رود در آنجا به اشتباه فکر می کند که دمیر با پزشک بیمارستان ارتباط دارد ( او هنوز از سرطان امیر بی اطلاع است ) . با عصبانیت به انتاکیه بر می گردد ولی در نهایت به وسیله پدرش از موضوع سرطان مطلع می شود و عشق خود را مجدداً به دمیر ابراز می کند. با تلاش پزشکان بیمارستان و پیوند مغز استخوان از عاصیه به دمیر، وی در نهایت کاملاً بهبود می یابد. عاصیه در نهایت متوجه می شود که دمیر پدرش است. در نهایت دمیر و عاصی در یک جشن کوچک مجدداً با یکدیگر ازدواج می کنند و سعی می کنند که با کمک دخترشان خاطرات تلخ گذشته را فراموش کنند.
عکس عاصی (مجموعه تلویزیونی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

نافرمان ، سرکش

مترادف ها

rebel (اسم)
یاغی، متمرد، عاصی، شورشی، طغیان گر، ادم افسار گسیخته، طغیان کننده

sinner (اسم)
گناهکار، بزهکار، عاصی

mutineer (اسم)
عاصی، شخص یاغی، شخص متمرد، سرباز یاغی

peccable (صفت)
عاصی، جایز الخطا، دستخوش خطا

sinful (صفت)
گناهکار، عاصی

rebellious (صفت)
سرکش، متمرد، عاصی

disobedient (صفت)
خیره، شیطان، سرکش، سرپیچ، متمرد، نامطیع، عاصی، گردن کش، نا فرمان

فارسی به عربی

شریر

پیشنهاد کاربران

عاصی. ( عربی ) گناهکار و نافرمان. ج ، عُصاة. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) :
بدانسته بودم همه پیش ازین
که عاصی بخواهد شد او همچنین.
[فردوسی]قابل توجه دوستانی که اصرار دارن کلمه تازی در شاهنامه نیست
شدیدالشکیمة ؛ سخت سرکش. ( یادداشت مؤلف ) : فلان شدیدالشکیمة است ؛ سرباز زننده و بسیار سرکش است. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) .
فرمان نبر، فرمان نبرنده
فرمان نبرد، فرمان بر
عصیانکار
اعصبانی
کلافه کردن
عصبانی
همسایه ها را عاصی کرد:همسایه ها را عصبانی کرد
گویش شوشتری: به ستوه آمدن
نافرمان

بپرس