عاصر
لغت نامه دهخدا
عاصر. [ ص ِ ] ( ع ص ، اِ ) عبارت است از داروئی که تناول آن باعث بیرون ساختن مواد فاسده از تجاویف و اندرون عضو گردد مانند اهلیلج. ( قانون بوعلی ص 150 ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
عاصر یعنی آنچه قبضش به حدی باشد که مواد درون عضو را خارج سازد
عاصر: یعنی فشارنده و آن دوائی را نامند که بسبب قوت قبض و جمع خوداجزاعضو را بفشارد تا آنکه آنچه از رطوبات رقیقه در خلل و فرج آن است منضغط و جدا کردند وازهر منفذی که بیابند بر آیند مانند ضماد استه تمر هندی در دمل
عاصر : [ اصطلاح طب سنتی ] یعنی فشارنده و آن دوائی را نامند که بسبب قوت قبض و جمع خوداجزاعضو را بفشارد تا آنکه آنچه از رطوبات رقیقه در خلل و فرج آن است منضغط و جدا کردند وازهر منفذیکه بیابند بر آیند مانند ضماد استه تمر هندی در دمل