عاشقه

لغت نامه دهخدا

( عاشقة ) عاشقة. [ ش ِ ق َ ] ( ع ص ) مؤنث عاشق. ( منتهی الارب ). رجوع به عاشق شود.
عاشقه. [ ش ِ ق َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در 66 هزارگزی شمال باختری خمین کنار راه شوسه خمین به اراک. این ده واقع در جلگه و هوای آن معتدل است. 170 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات ، چغندرقند، پنبه و انگور و شغل مردمش زراعت است. صنایع دستی زنان قالی بافی است و راه شوسه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

مونث عاشق
( اسم ) مونث عاشق .
دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در ۶۶ هزار گزی شمال باختری خمین کنار راه شوسه خمین به اراک .

فرهنگ عمید

= عاشق

پیشنهاد کاربران

بپرس