[ویکی الکتاب] معنی عَاشِرُوهُنَّ: با آن زنان معاشرت کنید
ریشه کلمه:
عشر (۲۷ بار)
هن (۲۰۷ بار)
معاشرت به معنی مصاحبت و مخالطه است..با زنان به شایستگی زندگی کنید. این جمله شامل وظائف مرد با زن است اعم از وظائف واجب و مستحّب. عَشْر (بر وزن فلس)از اسماء عدد است به معنی ده . همچنین است عشرة (بفتح عین وسکون شین و فتح راء ایضاًبه فتح هر سه) مثل که بر وزن اول است و مثل . ناگفته نماند: اصل آن است که عشرة با سه فتح باشد چنانکه در آیه اخیر. ولی با سکون شین نیز جایز است در مجمع فرموده: عشرة را در «اِثْنَتا عَشْرَةَ...»بالاجماع به سکون شین خواندهاند کسر آن نیز جایز است. کسر لغت ربیعه و تمیم و اسکان لغت اهل حجاز است. عشیر: معاشر و رفیق. البته بد مولی و بد همدم و رفیقی است. عشیر به معنی یک دهم نیز آمده ولی در قرآن مجید به کار نرفته است. عشیره: خانواده. راغب گوید: عشیره اهل رجل و خانواده اوست که به وسیله آنها زیاد میشود و برای او به منزله عدد کامل میشوند که عشره عدد کامل است دیگران آن را اقوام نزدیک پدری یا قبیله گفتهاند . باید دانست که پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیره نیستند به قرینه . مگر آن که گفته شود «عَشیرَتُکُمْ» ذکر عامّ بعد از خاص است. معشر: جماعت. . این لفظ سه بار در قرآن به کار رفته و همه درباره جن و انس است: . . مِعْشار (به کسر میم): یک دهم . یعنی گذشتگان انبیاء را تکذیب کردند (و هلاک شدند) و اینان که تکذیب میکنند به یک دهم آنچه به گذشتگان دادهایم نرسیدهاند (آنها با آن همه قدرت که از بین رفتند اینها که در قدرت از آنها کمترند حتماً هلاک خواهند شد) در اقرب الموارد گوید: به قولی معشار یک هزارم است که گفتهاند معشار یک دهم عشیر و عشیر یک دهم یک دهم است . ولی مراد از آن در قرآن ظاهراً ده یک است. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. . اهل لغت گفتهاند: عشراء ناقهای است که در دهمین یا هشتمین ماه حاملگی است و یا مطلق شتر آبستن است. و عِشار (به کسر اول) جمع عشراء است و چون آیه درباره قیامت است گفتهاند: یعنی آنگاه که شتران آبستن (مورد علاقه عرب) رها کرده شوند. ولی به نظر من مراد از عشار مطلق حامله است، نه شتران و مراد از «عطّلت» خالی بودن است. در کتاب معاد از نظر قرآن و علم ص 37 چنین نوشتهام : ابن اثیر در نهایه گوید: عشراء شتری را گویند که ده ماه از حاملگی آن گذشته باشد. سپس این کلمه عمومیت یافت بهر حامله عشراء گفته شد، جمع آن عشار است. صاحب قاموس گفته: تعطیل به معنی تفریغ و خالی کردن است بنابراین اگر گوئیم فلان اداره تعطیل شد یعنی از کارمندان خالی گردید، در آیه دیگر در خصوص قیامت آمده: . یعنی: آن روز هر باردار بار خود را میگذارد. (تمام شد) و در آیه دیگر هست: . علی هذا ظاهر آن است که مراد از «وَ اِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» خالی شدن حاملهها و گسیختن ذرّات موجودات از همدیگر است تا ذرهای در بطن ذرهای نماند.
ریشه کلمه:
عشر (۲۷ بار)
هن (۲۰۷ بار)
معاشرت به معنی مصاحبت و مخالطه است..با زنان به شایستگی زندگی کنید. این جمله شامل وظائف مرد با زن است اعم از وظائف واجب و مستحّب. عَشْر (بر وزن فلس)از اسماء عدد است به معنی ده . همچنین است عشرة (بفتح عین وسکون شین و فتح راء ایضاًبه فتح هر سه) مثل که بر وزن اول است و مثل . ناگفته نماند: اصل آن است که عشرة با سه فتح باشد چنانکه در آیه اخیر. ولی با سکون شین نیز جایز است در مجمع فرموده: عشرة را در «اِثْنَتا عَشْرَةَ...»بالاجماع به سکون شین خواندهاند کسر آن نیز جایز است. کسر لغت ربیعه و تمیم و اسکان لغت اهل حجاز است. عشیر: معاشر و رفیق. البته بد مولی و بد همدم و رفیقی است. عشیر به معنی یک دهم نیز آمده ولی در قرآن مجید به کار نرفته است. عشیره: خانواده. راغب گوید: عشیره اهل رجل و خانواده اوست که به وسیله آنها زیاد میشود و برای او به منزله عدد کامل میشوند که عشره عدد کامل است دیگران آن را اقوام نزدیک پدری یا قبیله گفتهاند . باید دانست که پدران و فرزندان و برادران داخل در عشیره نیستند به قرینه . مگر آن که گفته شود «عَشیرَتُکُمْ» ذکر عامّ بعد از خاص است. معشر: جماعت. . این لفظ سه بار در قرآن به کار رفته و همه درباره جن و انس است: . . مِعْشار (به کسر میم): یک دهم . یعنی گذشتگان انبیاء را تکذیب کردند (و هلاک شدند) و اینان که تکذیب میکنند به یک دهم آنچه به گذشتگان دادهایم نرسیدهاند (آنها با آن همه قدرت که از بین رفتند اینها که در قدرت از آنها کمترند حتماً هلاک خواهند شد) در اقرب الموارد گوید: به قولی معشار یک هزارم است که گفتهاند معشار یک دهم عشیر و عشیر یک دهم یک دهم است . ولی مراد از آن در قرآن ظاهراً ده یک است. این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است. . اهل لغت گفتهاند: عشراء ناقهای است که در دهمین یا هشتمین ماه حاملگی است و یا مطلق شتر آبستن است. و عِشار (به کسر اول) جمع عشراء است و چون آیه درباره قیامت است گفتهاند: یعنی آنگاه که شتران آبستن (مورد علاقه عرب) رها کرده شوند. ولی به نظر من مراد از عشار مطلق حامله است، نه شتران و مراد از «عطّلت» خالی بودن است. در کتاب معاد از نظر قرآن و علم ص 37 چنین نوشتهام : ابن اثیر در نهایه گوید: عشراء شتری را گویند که ده ماه از حاملگی آن گذشته باشد. سپس این کلمه عمومیت یافت بهر حامله عشراء گفته شد، جمع آن عشار است. صاحب قاموس گفته: تعطیل به معنی تفریغ و خالی کردن است بنابراین اگر گوئیم فلان اداره تعطیل شد یعنی از کارمندان خالی گردید، در آیه دیگر در خصوص قیامت آمده: . یعنی: آن روز هر باردار بار خود را میگذارد. (تمام شد) و در آیه دیگر هست: . علی هذا ظاهر آن است که مراد از «وَ اِذَا الْعِشارُ عُطِّلَتْ» خالی شدن حاملهها و گسیختن ذرّات موجودات از همدیگر است تا ذرهای در بطن ذرهای نماند.
wikialkb: عَاشِرُوهُن