عاسم
لغت نامه دهخدا
عاسم. [ س ِ ] ( اِخ ) نام موضعی است یا ریگ توده ای به عالج. ( منتهی الارب ). نام آبی است مر کلب را در سرزمین شام نزدیک خُرّ. نصر گوید عاسم رمل بنی سعد است. طِرّماح گوید: رمل نافذبن سعد المعنی است. ( معجم البلدان ج 6 ص 95 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید