عازم
/~Azem/
برابر پارسی: رهسپار، راهی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - آهنگ کننده بر کاری قصد کننده . ۲ - کوشش کننده .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آن که قصد دارد به طرف جایی حرکت کند.
جدول کلمات
مترادف ها
عازم
متوجه، عازم
عازم
عازم
عازم
عازم
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
راهی، رهسپار، رهگرا،
�شهنوازخان آمده که وی را رهگرای دیار عدم کرد �
�شهنوازخان آمده که وی را رهگرای دیار عدم کرد �
در کتاب پایه هفتم به کلمه رهسپار معنی شده.
رهسپار
رهسپاری. . . . . . .
کسی که قرار است جایی رود