عارفی

/~Arefi/

لغت نامه دهخدا

عارفی. [ رِ ] ( اِخ ) مولا محمود عارفی هم عصر خاقانی و ملقب به سلمان ثانی است وفات او در حدود سال 840 هَ. ق. در هرات اتفاق افتاد. دیوان غزلیاتش مشهور است. و از جمله اشعار اوست :
عهد کردم که نیایم بدر از میخانه
تابه آن دم که مرا پر نشود پیمانه.
( مجالس النفائس ص 194 ). و رجوع به رجال حبیب السیر ص 114 شود.

فرهنگ فارسی

هروی شاعر قر.نهم ه. ( و. ۷۹۱ ه.ق . ) طرفداران وی او را [ سلمان ثانی ] لقب داده بودند زیرا از یک سو بسبک سلمان ساوجی شعر میگفته و از سوی دیکر - چنانکه امیر علیشیر نوائی در مجالس النفائس گفته- هر دو شاعر از مرض رمد ( چشم ) در عذاب بوده اند.مهمترین اثر وی منظومهای صوفیانه و تمثیلی است که بدرستی آنرا [ حال نامه ] نامیده و آن مشتمل است بر ۵٠٠ بیت که بطبع رسیده و این منظومه غالبا در افواه بمناسبت موضوع آن به مثنوی[گو و چوگان] معروفست و شاعر آنرا در مدت دو هفته تصنیف کرده است .
مولا محمود عارفی هم عصر خاقانی و ملقب به سلمان ثانی است وفات او در حدود سال ۸۴٠ در هرات اتفاق افتاد .

پیشنهاد کاربران

بپرس