عاذور. ( ع اِ ) بدی و فساد. و منه : لقیت منه عاذوراً؛ أی شراً. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || خطی است در شتر و اسب. ( منتهی الارب ). نشان. ( اقرب الموارد ).