عاجم

لغت نامه دهخدا

عاجم. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) واحد عواجم که بمعنی دندانهاست. ( از منتهی الارب ). در اقرب الموارد مفرد عواجم ، عاجمة آمده است.

پیشنهاد کاربران

واژه ی عاجم از ریشه ی واژه ی عجم هست
واژه عجم
معادل ابجد 113
تعداد حروف 3
تلفظ 'ojm
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ اَعْجَم] [قدیمی]
مختصات ( مطلقاً )
آواشناسی 'ajam
...
[مشاهده متن کامل]

الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

بپرس