آن را که مصطفی چو همه عاجز آمدند
در حرب روز بدر بدو داد رایتش.
ناصرخسرو.
رشته تایکتاست آن را زور زالی بگسلدچون دو تا شد عاجز آید از گسستن زال زر.
سنائی.
دعوی طبابت کردند و از معالجه ها عاجز آمدند. ( مجالس سعدی ص 14 ). جمالی که زبان فصاحت از بیان صباحت عاجزآمدی. ( گلستان ). رجوع به عاجز شود.