عابری
لغت نامه دهخدا
عابری. [ ب َ ] ( ص نسبی ) نسبت است به عابربن ارفخشدبن سام. ( لباب الانساب ). رجوع به عابَربن شالخ شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی عَابِرِی: عبور کننده ها ( در اصل "عابرین " بوده که "نون " آن به دلیل مضاف واقع شدن حذف شده است)
ریشه کلمه:
عبر (۹ بار)
ریشه کلمه:
عبر (۹ بار)
wikialkb: عَابِرِی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید