عابر
/~Aber/
مترادف عابر: راهگذر، رونده، رهگذر
برابر پارسی: رهگذر، رونده، گذرکننده، رادوار، رادور، پیاده
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- عابر سبیل ؛ راه گذر. مسافر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به همین ترکیب شود. || با اشک ، گویند رجل عابر و امراءة عابر. ( منتهی الارب ).
عابر. [ ب َ ] ( اِخ ) ابن شالخ بن ارفخشدبن سام بن نوح. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). در لباب الانساب عابربن ارفخشدبن سام بن نوح ، ضبط شده است.
فرهنگ فارسی
( اسم ) عبور کننده راهگذر جمع عابرین . یا عابر سبیل . رهگذر .
ابن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح در لباب الانساب عابرین از فخشدین سام بن نوح ضبط شده است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد
سالک، غریب، سیار، سایر، سیاح، مسافر، عابر، رهنورد، پی سپار رهنورد، پی سپار
عابر، رهگذر، رهرو
عابر، گذرنده
مسافر، عابر، رهگذر، رهرو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
معنی معبر ؟؟
معبر یعنی چه؟؟
در بازی جدولانه دو، مرحله اول، جواب میشه: رهگذار
هوالعلیم
عابِر : رونده
غابر : باز مانده
عابِر : رونده
غابر : باز مانده
Rahgozar 🚶♀️🚶♂️
رهگذر، گذرگر
گذرنده
هم خانواده =عبور، عابران، عبر
عابِر
ریشهء این واژه شاید پارسی باشد :
عَبَر < اَبَر < آ بَر = کَسی که چیزی را به سویی می بَرَد مانند خَبَر = چیزی را به بیرون بُردن ( خَ = ex , out , aus ) و همین گونه : اَز ، آز ، زُ در پارسی و بَر بُن کنون کارواژهء بُردن
گُمانهء دویوم : آن وَر ، اون وَر ، اُ وَر ، اُبَر = به آن سوی
ریشهء این واژه شاید پارسی باشد :
عَبَر < اَبَر < آ بَر = کَسی که چیزی را به سویی می بَرَد مانند خَبَر = چیزی را به بیرون بُردن ( خَ = ex , out , aus ) و همین گونه : اَز ، آز ، زُ در پارسی و بَر بُن کنون کارواژهء بُردن
گُمانهء دویوم : آن وَر ، اون وَر ، اُ وَر ، اُبَر = به آن سوی
( عابر ) اسم فاعل به معنا عبور کننده و با تعریفات زیر هم خوانی دارد از جمله. ( عبرت ) به معنای پند گرفتن از ریشه عَبَر به معنای عبور کردن و چون عبور انتقال از نقطه ای به نقطه دیگر است به صورتی که بتوان
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
از آن عبور کرد و عبرت و پند گرفت می باشد. نام گذاری عبرت هم به این دلیل است مثلا در قرآن اشاره به قوم شعیب یا لوط و یا ماجرای قوم بنی اسرائیل شده به این دلیل است تا ما که قرآن را می خوانیم از آنان عبرت بگیریم و مثل آنان عمل نکنیم