ظهیرالدوله
/zahiroddowle/
لغت نامه دهخدا
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ]( اِخ ) ممدوح مسعودسعد. رجوع به شواهد ظهیر و رجوع به ابراهیم بن سلطان مسعودبن سلطان محمود غزنوی شود.
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَل َ ] ( اِخ ) ابومنصور وشمگیر. رجوع به وشمگیر شود.
ظهیرالدولة. [ ظَرُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به بیستون بن وشمگیر شود.
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) خسروشاه بن بهرام شاه غزنوی ، مکنی به ابوشجاع. رجوع به خسروشاه شود.
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به مسعودبن محمود غزنوی شود.
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) رجوع به نظام الملک بن نظام الملک شود. ( لباب الالباب ج 2 ).
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) محمدابراهیم خان برادرزاده آغامحمدخان قاجار. حاکم کرمان. ( متوفی 1240 هَ. ق. ).
ظهیرالدولة. [ ظَ رُدْ دَ ل َ ] ( اِخ ) علیخان ، ملقب به صفاعلیشاه. داماد ناصرالدین شاه و مرید صفی علیشاه. ( متوفی 1342 هَ. ق. ). مقبره او در شمیران معروف و مدفن عده ای از دانشمندان و رجال است.
فرهنگ فارسی
خسرو شاه بن بهرام شاه غزنوی مکنی به ابو شجاع ٠
دانشنامه آزاد فارسی
ظهیرالدّوله
رجوع شود به:ابراهیم خان افشار (ح ۱۰۹۹ـ۱۱۵۱ق)
رجوع شود به:ابراهیم خان افشار (ح ۱۰۹۹ـ۱۱۵۱ق)
wikijoo: ظهیرالدوله
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید