ظلمت در نیمروز

دانشنامه آزاد فارسی

ظُلمت در نیمروز (Darkness at Noon)
رمانی از آرتور کستلر، به زبان انگلیسی، منتشرشده در ۱۹۴۰. داستان که از تجربه های حزبی کستلر مایه گرفته است، سرگذشت یکی از رهبران حزب کمونیست را بازمی گوید که چون از مسیر تعیین شدۀ حزب منحرف می شود، از سوی حزب به اعدام محکوم می شود. کتاب مشحون است از امیدواری های تلخ و تلخکامی های شیرین. رهایی تلخ از چنبرۀ حزب که فی نفسه شیرین است، و شیرینی رهایی که با مرگی تلخ همراه می شود. نمایش نامۀ اقتباسیِ سیدنی کینگزلی، براساس ظلمت در نیمروز، در ۱۹۵۱ به روی صحنه رفت.

پیشنهاد کاربران

ظلمت در نیمروز ( انگلیسی: Darkness at Noon ) یا هیچ و همه ( فرانسوی:Le Zéro et l'Infini ) معروفترین رمان آرتور کستلر است که آن را در سال ۱۹۴۰ منتشر کرد. کستلر از یهودیان مجارستان بود که در سال ۱۹۴۵ تابعیت بریتانیا را کسب کرد.
...
[مشاهده متن کامل]

اگرچه در این داستان نام هیچ شخصیت یا مکان واقعی آورده نشده است، و از استالین هم با نام «شخص اول» یاد شده اما وقایع داستان به روشنی شوروی سال ۱۹۳۸ میلادی را بازنمایی می کنند. شخصیت اصلی داستان روباشوف نام دارد که یکی از رهبران انقلاب ۱۹۱۷ و از اعضای کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی بوده که در جریان محاکمات فرمایشی نظام استالین دستگیر، زندانی و در نهایت محکوم به اعدام می شود.
کستلر ظلمت در نیمروز را به زبان مادری اش آلمانی نوشته و دافنه هاردی در سال های ۱۹۳۹ و ۱۹۴۰ زمانی که با کستلر در پاریس زندگی می کرد آن را به انگلیسی ترجمه کرد و پس از فرار به انگلیس در زمان اشغال پاریس در جنگ جهانی دوم آن را منتشر کرد. اما نسخه اصلی کتاب مفقود شد و نسخه آلمانی فعلی آن از روی متن انگلیسی بازگردانی شده است.
به جز شخص اول که به وضوح در اشاره به استالین آمده است. به نظر نمی رسد که روباشوف یا دیگر شخصیت های کتاب به فرد خاصی در نظام شوروی اشاره داشته باشند. جرج اورول دیگر نویسنده ضد کمونیست انگلیسی در این مورد می نویسد:
«روباشوف می تواند تروتسکی، بوخارین، راکوسکی یا هر یک از دیگر شخصیت های نسبتاً مردمی در میان بلشویک های قدیمی باشد. »
کستلر در این کتاب به زندانی شدن روباشوف در جنگ داخلی اسپانیا اشاره می کند ( هنگامی که برای کمک به جمهوری خواهان به این کشور رفته بود ) . این در واقع تجربه شخصی خود نویسنده است که چند سال پیش وقتی برای تهیهٔ گزارش از جنگ به اسپانیا رفته بود به اسارت نیروهای ژنرال فرانکو درآمده و در زندان انفرادی بازداشت بود. او سه سال پیش از انتشار ظلمت در نیمروز، خاطرات خود در سلول انفرادی را در کتابی با نام وصیتنامه اسپانیایی منتشر کرده بود البته کوئستلر مانند روباشوف خودزنی نکرد، اما با فشارهای روانی ناشی از زندان انفرادی آشنا بود.
ظلمت در نیمروز اصطلاحی ست که از انجیل گرفته شده و به معنای آن است که کسی به گناه ناکرده دم تیغ برود.
«به هنگام نیمروز ظلمت همه جا را فراگرفت و تا ساعت سه بعدازظهر ادامه یافت.
در این وقت عیسی با صدای بلند فریاد زد: «ایلوئی ایلوئی لما سبقتنی» یعنی خدای من، خدای من، چرا مرا تنها گذارده ای؟»

ظلمت در نیمروز
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/ظلمت_در_نیمروز

بپرس