ظاهر الوجود

لغت نامه دهخدا

ظاهرالوجود. [ هَِ رُل ْ وُ ] ( ع اِ مرکب ) عبارة عن تجلیات الاسماء. فان الامتیاز فی ظاهرالعلم حقیقی و الوحدة نسبیّة. و اما فی ظاهرالوجود فالوحدة حقیقیة و الامتیاز نسبی. ( کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

عباره عن تجلیات الاسمائ . فان الامتیاز فی ظاهر العلم حقیقی و الوحده نسبیه .

پیشنهاد کاربران

" هستی آشکار ":ظاهرالوجود.
" بودش هویدا ":ظاهرالوجود.
" بودَکیانه ":ظاهرالوجود.
" بودانگی ": ظاهرالوجود.
" نمابود. نماهست. نمانمون. نمااست. نمون است. هست نمایشانه. بودنمایش. بودنمایشی ":ظاهرالوجود.
" نمایشانه ":ظاهرانه.