طین قبرسی

لغت نامه دهخدا

طین قبرسی. [ ن ِ ق ُ رُ / ق ِ رِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گِل قبرسی. در قوت به گل ارمنی مشابهت تمام دارد جز آنکه قبرسی را قوت قبض و خشک کردن جراحتها زیاد است. ( ترجمه صیدنه ). گلی است سرخ و گلگون و چون در دست بمالند سرخی آن در دست بماند و چون بشکند در اندرون وی رگهای زرد بود و چون بزبان نهند بچسبد بغایت چنانکه بحیله باز توان زد از زبان. و طبیعت وی سرد و خشک بود و در وی قبضی معتدل بود سودمند جهت مجموع جراحتها و ورمها را طلا کردن بغایت سودمند بود و مقدار مأخوذ از وی پنج درم بود و سحج معائی و کبدی را سودمند بود و نفث دم و قرحه امعاء آشامیدن و حقنه کردن نافع بود. جهت دفع ادویه قتاله چون یک درم از وی بیاشامند به آب سرد و مطبوخ سودمند بود و بدل آن طین مختوم بود. ( اختیارات بدیعی ). سرخ درخشنده و خوشبو است وبر زبان بسیار میچسبد و در جمیع افعال قائم مقام گل مختوم است. ( تحفه حکیم مؤمن ). گلیست که چون به دست بمالند سرخی او در دست بماند و چون بشکنند در درونش رگهای زرد باشد. طبیعتش سرد و خشک است در اول چون به گلاب و روغن گل طلا کنند شکستگی اعضا را نفع دهد و چون ده درم از او تا سه درم رغبت کنند سحج و نفث الدم را دفع کند و ذوسنطاریای کبدی و معوی را سودمند آید.گِلی است به رنگ گِل سرخ که از جزیره قبرس آرند.

پیشنهاد کاربران

بپرس