طین اصفر

لغت نامه دهخدا

طین اصفر. [ ن ِ اَ ف َ ] ( ترکیب وصفی ،اِ مرکب ) طین الصنم خوانند و آن در موضعی نزدیک قسطنطنیه است از میان دو کوه آرند و لون آن زرد تیره رنگ و در آنجا رهبانانند که بر این گل مهر مینهند و آن طلسم کسی نتواند خواندن و نداند که چیست بغیر از ایشان و اگر کسی دیگر بسازد و آن طلسم بشناسد آن عزیز بود. و طبیعت آن سرد و خشک بود و بر ورمهای گرم طلا کردن سودمند بود و خون رفتن بازدارد و خوردن وی در بستن خون از همه طینها بقوت تر بود و فاضلتر. ( اختیارات بدیعی ). از میان دو کوه حوالی قسطنطنیه به هم میرسد،زرد مایل به تیرگی و بر آن صورت بت نقش است. سرد و خشک و در رفع نزف الدّم و نفث الدّم و اسهال دموی و چرکدار از اکثر خاکها بهتر است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

طین الصنم خوانند و آن در موضعی نزدیک قسطنطنیه است از میان دو کوه آرند و لون آن زرد تیره رنگ و در آنجا رهبانانند .

پیشنهاد کاربران

بپرس