طیبی
/tayyebi/
لغت نامه دهخدا
طیبی. ( اِ ) بهشت به لغت هندی. ( منتهی الارب ). طوبی ̍.
طیبی. ( اِخ ) ( الَ... ) احمدبن احمد الطیبی. از فضلاء دمشق بوده. او راست کتابی در «خُطب »، و «مناسک الحج » را بنظم آورده ، دیگر کتابی بنام «المفید» در علم تجوید فراهم آورده است. شغل وی تدریس و وعظو تذکیر بود و از عوائد اوقاف بنی منجک اعاشه میکرد.وفات وی بسال 981 هَ. ق. بوده است. نقل از تراجم الاعیان بورینی که مخطوط است. ( الاعلام زرکلی ج 1 ص 30 ).
طیبی. ( اِخ ) ( الَ... ) محمدبن علی بن عبدالرحمن الطیبی الدمشقی الشافعی ، مُفتی حوران ( 1241-1317 هَ. ق. ). علم فقه را نزد پدر وجد خویش فراگرفت و سپس هم خویش را در فرائض و حساب مصروف و مشغول ساخت ، چندی نیز در ربع و اسطرلاب و اندکی در هندسه کار کرد و مدت زمانی امور فتوی و تقسیم مواریث و آبها در دمشق به امانت وی محول گردید و بسال 1288 هَ. ق. بسمت مفتی حوران منتخب شد. وی را رساله ای است در فن مساحت که بطبع نرسیده. دیگر کتابی بنام خلاصة الترجیع للدین الصحیح که به مصر در مطبعه سنگی چاپ شده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1254 ).
طیبی. [ طَی ْ ی ِ ]( ص نسبی ) نسبتی است که به اولاد ابوطیبة عیسی بن سلیمان یکی از محدثین که از امام جعفر صادق علیه السلام و از کرزبن وبرة و سلیمان اعمش روایت دارد، داده شده است و خانواده طیبی عموماً در جرجان مقیم و در آنجا دارای ضیاع و عقار بسیار میباشند. ( انساب سمعانی ).
طیبی. ( ص نسبی ) نسبتی است که به مقیمان شهر طیب که بین واسطو کوره اهواز واقع شده ، میدهند. ( انساب سمعانی ).
طیبی. [ طَی ْ ی ِ ] ( اِخ ) ناحیه ایل طیبی ، از ایلات لیراوی کوه و در شماره نزدیک به دوهزار خانوار باشند و بر چندین تیره قسمت شده اند: اولاد تاج طیب ، تاحسین شاهی ، تارضائی ، تاعین علی ، تاماولی ، تامرادی ، تاویسی ، چارگاهی ، خواجه دزکی ، سل شهر وسماعیلی ، عالی طیب ، قنبری ، گرائی ، گیوه چرمی ناصرطبیب. و این جماعت چندین محل از بلاد شاپور و ناحیه رون را تصرف کرده بنام ناحیه طیبی شهرت داده اند. و این ناحیه طیبی میانه شمال و مشرق بهبهان است. در ازای آن از سه گنبدان تا قلعه رئیسی هشت فرسخ پهنای آن ، از قریه ترو تا المان شش فرسخ و قشلاق زمستانه ایل طیبی در محال بلاد شاپور است و ییلاق آنها از محال رون است. کشت و زرع آنها در بلاد شاپور گندم و جو و پنبه و برنج و کنجد. آبش از رودخانه و چشمه است و قصبه این ناحیه لنده است. ده فرسخ از بلده بهبهان و پنج فرسخ از قصبه ده دشت دور است. ( فارسنامه ناصری ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
نسبتی است که باولاد ابوطیبه عپسی ابن سلیمان یکی از محدثین که از امام جعفر صادق علیه السلام و از کرز ابن و بره و سلیمان اعمش روایت دارد داده شده است .
دانشنامه آزاد فارسی
طَیّبی
ایل بزرگ لر، از طوایف لیراوی کوه، از ایلات کهگیلویه، متشکل از ده ها طایفه و تیره ساکن بخش علیای رود مارون. طبق آخرین سرشماری ها جمعیت چادرنشین ایل طیبی بالغ بر ۳,۱۷۰ خانوار بوده است. سردسیر این مردم در ناحیۀ رون و گرمسیر آنان در بلاد شاپور است. مرکز ناحیۀ طیبی قلعۀ لنده بوده که اکنون از بخش های شهرستان کوهکیلویه است. حکومت موروثی ایل طیبی ازجمله سازمان های اجتماعی مقتدر کوهکیلویه به شمار می آمد و نخستین فرد شناخته شدۀ این خاندان رشیدخان نام داشت که در دورۀ کریم خان زند می زیست. فرزندش ابول خان، سبب اقتدار فراوان ایل طیبی شد. محمدخان فرزند ابول خان و پسرش حسین علی خان میراث پدر را حفظ کردند، اما رشد تناقضات اجتماعی در دوره های بعد، سبب تجزیۀ ایل طیبی به دو گروه گرمسیری و سردسیری شد و پس از جدایی این گروه ها حکومت ایل طیبی نیز تجزیه شد. مردم دهستان های طیبی سرحدی و طیبی گرمسیر از طیبی ها هستند.
ایل بزرگ لر، از طوایف لیراوی کوه، از ایلات کهگیلویه، متشکل از ده ها طایفه و تیره ساکن بخش علیای رود مارون. طبق آخرین سرشماری ها جمعیت چادرنشین ایل طیبی بالغ بر ۳,۱۷۰ خانوار بوده است. سردسیر این مردم در ناحیۀ رون و گرمسیر آنان در بلاد شاپور است. مرکز ناحیۀ طیبی قلعۀ لنده بوده که اکنون از بخش های شهرستان کوهکیلویه است. حکومت موروثی ایل طیبی ازجمله سازمان های اجتماعی مقتدر کوهکیلویه به شمار می آمد و نخستین فرد شناخته شدۀ این خاندان رشیدخان نام داشت که در دورۀ کریم خان زند می زیست. فرزندش ابول خان، سبب اقتدار فراوان ایل طیبی شد. محمدخان فرزند ابول خان و پسرش حسین علی خان میراث پدر را حفظ کردند، اما رشد تناقضات اجتماعی در دوره های بعد، سبب تجزیۀ ایل طیبی به دو گروه گرمسیری و سردسیری شد و پس از جدایی این گروه ها حکومت ایل طیبی نیز تجزیه شد. مردم دهستان های طیبی سرحدی و طیبی گرمسیر از طیبی ها هستند.
wikijoo: طیبی
پیشنهاد کاربران
تیره های از ایل طیبی ایل بزرگ بختیاروند ( بهداروند ) قوم لر
در جوار ایل قشقایی در استان فارس ساکن هستند
تیره طیبلو ( طیبی، طیبلی، طیب لو )
_____
تیره های بسیاری از قوم لر در جوار ایل قشقایی زندگی می کنند
... [مشاهده متن کامل]
مال احمدی منجزی
زیلایی خلیلی منجزی
لک
پاگیروند مال احمدی منجزی
کلاه سیاه
چگینی
طایفه دار شولی
زند
وند
وندا
بوگر بختیاروند
. .
. .
. .
. .
در جوار ایل قشقایی در استان فارس ساکن هستند
تیره طیبلو ( طیبی، طیبلی، طیب لو )
_____
تیره های بسیاری از قوم لر در جوار ایل قشقایی زندگی می کنند
... [مشاهده متن کامل]
مال احمدی منجزی
زیلایی خلیلی منجزی
لک
پاگیروند مال احمدی منجزی
کلاه سیاه
چگینی
طایفه دار شولی
زند
وند
وندا
بوگر بختیاروند
. .
. .
. .
. .
تا قبل از زندیه، طیبی هاوبهمئی ها بخشی از بهداروند بودند، طیبی هاو بهمئی ها ، لیراوی کوه نیستند، ما هرگز شنیدیم که بگن، طیبی ها و بهمئیها، لیراوی هستند، ما همیشه از نسل های قدیم می شنیدم که طیبی و بهمئی،
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
بختیاری هستند و از بهداروندها جداشون کردند، جمعیت طیبی و بهمئی که چندین برابر از لیراوی ها بیشترن، لیراوی ها یه چندتا روستا بودند لب دریا ماهیگرفتند و کشاورز نخل خرماداشتند، طیبی ها خودشون چهارتا پنج خان داشتند ولی لیراوی شیخ داشتند، طیبی ، لیراوی نیست
انگلیسی اسم محیا طیبی
طیبی یعنی شکست شاهان وابرقدرت های دوران
عشق فقط طیبی
طایفه طیبی ایل لیراوی ایل بزرگ
لر بختیاروند ( بهداروند )
بهدار
باجمال
لیراو
عالی
پسران ( طیب . یوسف. بهمن.
کوروش. اردشیر. خیر*خدر. خضر* )
1 - طیب عالی ( طیبی )
2 - کوروش عالی ( کروش عالی. کرایی )
... [مشاهده متن کامل]
3 - اردشیرعالی ( شیرالی. شیرانی )
4 - یوسف عالی ( یوسفی )
5 - بهمن عالی ( بهمئی )
6 - خیرعالی ( خیرالی.
خدرعالی. خضری. خدری )
لر بختیاروند ( بهداروند )
بهدار
باجمال
لیراو
عالی
پسران ( طیب . یوسف. بهمن.
کوروش. اردشیر. خیر*خدر. خضر* )
1 - طیب عالی ( طیبی )
2 - کوروش عالی ( کروش عالی. کرایی )
... [مشاهده متن کامل]
3 - اردشیرعالی ( شیرالی. شیرانی )
4 - یوسف عالی ( یوسفی )
5 - بهمن عالی ( بهمئی )
6 - خیرعالی ( خیرالی.
خدرعالی. خضری. خدری )
دیشموک وظهورلیراوی کوه در جغرافیای ایل کواراکان کرایی .
این شهر که �دژ موگ � بوده و خاستگاه دینیاران زرتشتی و تا سال ۱۱۷۲هجری قمری نشیمنگاه تیره دینیار ایل کرایی بود و پس از اینکه یکبار در سال ۱۱۳۵قمری جنگ با نادرشاه افشار و کلانتر کای گنجی دینیار کرایی موجب کشته شدن و خدعه و نیرنگ قرار گرفت و بار دوم در زمان زندیه کای مراد کلانتر و برادر کای گنجی با حکام زندیه موجب شکست و پراکندگی این ایل فراهم شد در آغاز حکومت زندیان در سال ۱۱۷۳هجری این سامان بدست خاندان خلیل خان پسر ملاقیصر �خاندان جعفرخان به
... [مشاهده متن کامل]
خاندان جعفرخان بهمئی� افتاد ، در ۹۵کیلومتری تقریبی شمال شرقی دهدشت در دامنه رشته کوه دل افروز در دشتی گسترده و خوش آب و هوا واقع شده،
�دژموگ� نام واژه پیش از اسلام بوده که با مصالح گچ وسنگ وباطاق های ضربی و هلالی ساسانی بود و در دوران محمدشاه قاجار ، جعفرخان نیای خوانین بهمئی سردسیر برروی پایه های این دژ باستانی قلعه ای دفاعی مطابق سنت آن دوران ساخته که سالها تا آغاز دولت جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی
متدین بود جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی متدین و کلانتری مردم دار بود قرار داشت.
پس از تنفیذ حکم خانی به خاندان ملاقیصر و جعفرخان به سال ۱۱۷۳ هجری به سیاست زندیه و انشقاق ایل بزرگ کرایی صورت گرفت و تشکیل نظام ایلی بهمئی با پیوستن طوایف کهن بومی بوده که کرایی ها و کمایی لیراوی و دیگر طوایف مشخص است و نظام ایلی دویست ساله چارت قاجاری دارد
ظهورلیراوی کوه �طیبی و بهمئی� در جغرافیای کواراکان کُرایی .
دهستان موگرمان درشمال شرقی شهرلنده و۷کیلومتری آن جای دارد، دارای چشمه های آب که محلیان به آن �کور� میگویندو رودخانه هایی را سازمان میدهدکه نام واژه باستانی آن�ژن� که به زبان پهلوی به زن گویندو معرب شده آن جن است که پس از آبیاری آن بومگاه به لیرکک دشمن زیاری سرازیر و به رودخانه مارون �تاب� می پیوندد.
نام واژه موگرمان که محلیان به آن موگرمون گویند برگرفته از دو واژه �مور ، یا مَرغ به معنای سبزه زار و گرمان نام واژه پارسی قومی باستانی است.
مردم این سامان دوتیره �کرایی و غندی � بودند .
پس از آن طوایف قنبری، تامحصلی، تامحمودی، تامحب علی جانشین آنان گردیدند درپادشاهی کریم خان زند.
باتوجه جنگ ایل کرایی و غندی و شکست و کوچ اجباری این ایل ، به فرمان کریم خان زند سازمان ایلی �طیبی� به سال ۱۱۷۳ قمری بنیاد شد و رشید خان طیبی از تیره قنبری به کلانتری این ایل برگزیده شد و مرکز کلانتری خودرا در دشت موگرمان بنا نهاد که به قلعه �ده خان� معروف گردید.
این شهر که �دژ موگ � بوده و خاستگاه دینیاران زرتشتی و تا سال ۱۱۷۲هجری قمری نشیمنگاه تیره دینیار ایل کرایی بود و پس از اینکه یکبار در سال ۱۱۳۵قمری جنگ با نادرشاه افشار و کلانتر کای گنجی دینیار کرایی موجب کشته شدن و خدعه و نیرنگ قرار گرفت و بار دوم در زمان زندیه کای مراد کلانتر و برادر کای گنجی با حکام زندیه موجب شکست و پراکندگی این ایل فراهم شد در آغاز حکومت زندیان در سال ۱۱۷۳هجری این سامان بدست خاندان خلیل خان پسر ملاقیصر �خاندان جعفرخان به
... [مشاهده متن کامل]
خاندان جعفرخان بهمئی� افتاد ، در ۹۵کیلومتری تقریبی شمال شرقی دهدشت در دامنه رشته کوه دل افروز در دشتی گسترده و خوش آب و هوا واقع شده،
�دژموگ� نام واژه پیش از اسلام بوده که با مصالح گچ وسنگ وباطاق های ضربی و هلالی ساسانی بود و در دوران محمدشاه قاجار ، جعفرخان نیای خوانین بهمئی سردسیر برروی پایه های این دژ باستانی قلعه ای دفاعی مطابق سنت آن دوران ساخته که سالها تا آغاز دولت جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی
متدین بود جمهوری اسلامی آباد و نشیمنگاه زنده یاد تاج محمدخان نیکبخت رئیس بهمیی سردسیر و پس از او پسرش حاج علی محمدخان نیکبخت، که مردی متدین و کلانتری مردم دار بود قرار داشت.
پس از تنفیذ حکم خانی به خاندان ملاقیصر و جعفرخان به سال ۱۱۷۳ هجری به سیاست زندیه و انشقاق ایل بزرگ کرایی صورت گرفت و تشکیل نظام ایلی بهمئی با پیوستن طوایف کهن بومی بوده که کرایی ها و کمایی لیراوی و دیگر طوایف مشخص است و نظام ایلی دویست ساله چارت قاجاری دارد
ظهورلیراوی کوه �طیبی و بهمئی� در جغرافیای کواراکان کُرایی .
دهستان موگرمان درشمال شرقی شهرلنده و۷کیلومتری آن جای دارد، دارای چشمه های آب که محلیان به آن �کور� میگویندو رودخانه هایی را سازمان میدهدکه نام واژه باستانی آن�ژن� که به زبان پهلوی به زن گویندو معرب شده آن جن است که پس از آبیاری آن بومگاه به لیرکک دشمن زیاری سرازیر و به رودخانه مارون �تاب� می پیوندد.
نام واژه موگرمان که محلیان به آن موگرمون گویند برگرفته از دو واژه �مور ، یا مَرغ به معنای سبزه زار و گرمان نام واژه پارسی قومی باستانی است.
مردم این سامان دوتیره �کرایی و غندی � بودند .
پس از آن طوایف قنبری، تامحصلی، تامحمودی، تامحب علی جانشین آنان گردیدند درپادشاهی کریم خان زند.
باتوجه جنگ ایل کرایی و غندی و شکست و کوچ اجباری این ایل ، به فرمان کریم خان زند سازمان ایلی �طیبی� به سال ۱۱۷۳ قمری بنیاد شد و رشید خان طیبی از تیره قنبری به کلانتری این ایل برگزیده شد و مرکز کلانتری خودرا در دشت موگرمان بنا نهاد که به قلعه �ده خان� معروف گردید.
با سلام یکی از کد خدایان نامی و مشهور ایل غندی در زمان های سابق ملا محمد تقی بوده است که خدمات زیادی به طایفه داشته است به گونه ای که طایفه را از غارت دیگر کد خدایان و خوانین نجات داده و مرزبانان شیر دلی
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
داشته که طبق فرمایشات ملا محمد تقی کسی نمی توانست اموال طایفه را غارت کند ولی متاسفانه نامی از این کد خدای مشهور به میان نیست.
ایل طیبی لیراوی قوم بزرگ لر آریایی
ساکن خوزستان. کهگیلویه. بختیاری. فارس
. اصفهان
ساکن خوزستان. کهگیلویه. بختیاری. فارس
. اصفهان
طِیبی با طای مکسور ویای سکون به ساکنان ومجاوران رودخانه طاب گفته میشود وروستای ال طیب درمعجم البلدان درکناررودخانه طاب ( تاب ) گزارش شده است. تِیبی هم دربعضی نگارش ها امده ودرست است.
هرگونه تلفظ دیگر ازجمله باطای مفتوح غلط است. طیبی ها درسالهای ۶۹۱ تا۷۲۵ ودرزمان ایلخانان فارس وبغداد ومعبر رادرمقاطعه داشتند وحاکمان البروالبحربوده اند
... [مشاهده متن کامل]
هرگونه تلفظ دیگر ازجمله باطای مفتوح غلط است. طیبی ها درسالهای ۶۹۱ تا۷۲۵ ودرزمان ایلخانان فارس وبغداد ومعبر رادرمقاطعه داشتند وحاکمان البروالبحربوده اند
... [مشاهده متن کامل]
ایل طیبی لیراوی از ایل بزرگ لر بهداروند ( بختیاروند )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)