طیانه

لغت نامه دهخدا

( طیانة ) طیانة. [ ن َ ]( ع اِمص ) گلکاری کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بنائی کردن. پیشه راز. حرفه بنائی. گل کاری. ( دهار ).
طیانه. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج در 12 هزارگزی باختر کامیاران و یکهزارگزی شمال سراب کام. دامنه ، سردسیر با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه. محصول آن غلات و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری. راه آن مالرو است. ( فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس