طویلع

لغت نامه دهخدا

طویلع. [ طُ وَ ل ِ ] ( اِخ ) نام آبی بنی تمیم و پس از ایشان ازآن ِ بنی یربوع را. ( معجم البلدان ).

طویلع. [ طُ وَ ل ِ ] ( اِخ ) پشته ای است بمکه و بر آن خانه ها و مساکن اهل مکه است. ( معجم البلدان ).

طویلع. [ طُ وَ ل ِ ] ( اِخ ) چاهی است کهنه در سواد شواجن که آب نزدیک و شیرین دارد. ( منتهی الارب ). و رجوع به معجم البلدان شود.

طویلع. [ طُ وَ ل ِ ] ( اِخ ) آبشخوری است به صمان. و در کتاب نصر آمده که طویلع وادیی است در راه بصره به یمامه میان دوّ و صمان. و در جامع الغوری آن موضعی است به نجد. اعرابی در رثاء کسی گفته :
و ای فتی ً ودّعت یوم طویلع
عشیة سلمنا علیه و سلما
رمی بصدور العیس منحرف الفلا
فلم یدر خلق بعدها این یمما
فیا جازی الفتیان بالنعم اجزه
بنعماه نعمی و اعف ان کان ظالما.
( از معجم البلدان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس