قمریَک طوقدار گویی سر در زده ست
درشبه گون خاتمی حلقه او بی نگین.
منوچهری.
|| دارنده طوق.دارنده گردن بند : همه طوقداران ابا گوشوار
سراپرده آراسته شاهوار.
فردوسی.
|| کنایه از پسر امرد مخطط باشد. ( برهان ). کنایه از جوان مخطط است. ( آنندراج ). || بنده. اسیر. ( برهان ) ( آنندراج ). گرفتار. ( برهان ).