طوق بردن

لغت نامه دهخدا

طوق بردن. [ طَ / طُو ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) آنست که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه نصب میکنند و از دور تیر می اندازند بقصد آنکه از درون حلقه بگذرد، پس هرکه تیرش از حلقه گذر کرد این حلقه ازآن ِ وی باشد و از جمله اهل فن حلقه را او برده باشد، و گاهی این عمل به نیزه نیز کنند و این را حلقه ربائی نیز گویند. ( آنندراج ) :
ز سیمین زنخ گوی انگیخته
بر او طوقی از غبغب آویخته
بدان طوق و گوی آن بت مهرجوی
ز مه طوق برده ز خورشید گوی.
نظامی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

آنست که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کند و از دور تیر می اندازند بقصد آنکه از درون حلقه بگذرد پس هر که تیرش از حلقه بگذرد آن حلقه آن وی باشد حلقه ربایی .

فرهنگ معین

(طُ. بُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) آن است که مبارزان هنرمند بر سر نیزه یا مناره حلقه ای نصب می کردند و از دور تیر می انداختند پس هر که تیرش از حلقه می گذشت آن حلقه مال وی می شد، حلقه - ربایی .

پیشنهاد کاربران

بپرس