طوار
لغت نامه دهخدا
طوار. [ طَ ] ( ع اِ ) حد و نهایت چیزی. مساوی آن چیز. || طَوار الدار و طِوار الدار؛ درازی و فراخی سرای. ( منتهی الارب ). فراخی و درازی خانه. ( منتخب اللغات ). || گرداگرد سرای. ( مهذب الاسماء ). || مادینه از جوارح طیور ( در بازیاری ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
سیرت
طوار=کنار جنب بغل دست دور تا دور بزور در کنار چیزی یا کسی
طوار =کنار . در کنار . دور تادور