طهی

لغت نامه دهخدا

طهی. [ طَ ها ] ( ع اِ ) کاه ریزه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

طهی. [ طَهَْ ی ْ ] ( ع مص ) گوشت پختن. بریان کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طهو. طُهی .

طهی. [ طُ هی ی ] ( ع مص ) گوشت پختن.بریان کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). طهو. طَهْی.

طهی. [ طُ ها ] ( ع اِ ) گرگ. || ( ص ) پخته هرچه باشد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

گرگ پخته هر چه باشد

پیشنهاد کاربران

بپرس