طنبور زن

لغت نامه دهخدا

طنبورزن. [طَم ْ / طُم ْ زَ ] ( نف مرکب ) نوازنده طنبور. طنبوری. طنبرانی. ( السامی ). طنبورانی. ( دهار ) :
کبک ناقوس زن و شارک سنتورزن است
فاخته نای زن و بط شده طنبورزنا.
منوچهری.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که طنبور نوازد .

پیشنهاد کاربران

بپرس