طنبل

لغت نامه دهخدا

طنبل. [ طَم ْ ب َ ] ( اِخ ) دهی به مصر. ( منتخب اللغات ).

طنبل. [ طَم ْ ب َ ] ( ع ص ) کند. احمق. وخم. ثقیل. بلید. ( تاج ). || ( اِ ) نام نوعی از ماهی است. ( فهرست مخزن الادویه ). || طبلک و دهل. ( فرهنگ نفیسی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس