طنازی کردن


معنی انگلیسی:
charm

مترادف ها

tease (فعل)
اذیت کردن، طنازی کردن، ازار دادن، کسی را دست انداختن، سخنان نیشدارگفتن، پوش دادن مو

coquet (فعل)
طنازی کردن

flirt (فعل)
طنازی کردن، لاس زدن، عشقبازی کردن، اینسو و انسو جهیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس