طناب صبح

لغت نامه دهخدا

طناب صبح. [ طَ ب ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط شعاعی. اوحدالدین انوری راست :
باش تا صبح دولتت پس از این
تیغ خورشید برکشد ز نیام
تا کنی از طناب صبح طناب
تا کنی از خیام چرخ خیام.
( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خطوط شعاعی

پیشنهاد کاربران

بپرس