فرهنگ فارسی
مترادف ها
اویختن، طناب انداختن، بدار اویختن، اویزان بودن، اویزان کردن، فروهشتن، چسبیدن به، متکی شدن بر، بدار اویخته شدن، معلق کردن
خفه کردن، مختنق کردن، طناب انداختن، گلوی کسی را فشردن
طناب انداختن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید