طموم. [ طُ ] ( ع مص ) بسیار گردیدن آب. ( منتهی الارب ). || موی مرغول کردن. ( تاج المصادر ). تافتن موی. گره زدن موی. بریدن موی. ( آنندراج ).طموم. [ ] ( اِخ ) مصطفی. رجوع به مصطفی طموم شود. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1242 ).