طموس

لغت نامه دهخدا

طموس. [ طُ ] ( ع مص ) ناپدید شدن راه و جز آن. ( منتهی الارب ). ناپدید شدن. ( تاج المصادر ) ( دهار ) ( زوزنی ) ( منتخب اللغات ). || محو و پاک گردیدن. ( منتهی الارب ). || محو کردن. امحاء. دروس. کهنه شدن. ( منتخب اللغات ). کهنه شدن جامه. ( زوزنی ). انمحاء. زوال اثر: طموس کواکب ؛ بشدن نور آنان.

پیشنهاد کاربران

بپرس