طلب خصومت. [ طَ ل َ ب ِ خ ُ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب )در نزد فقیهان آن است که شفعه را در نزد قاضی بطلبند و این هنگامی است که مشتری عقار را به وی تسلیم نکند آن وقت به قاضی میگوید: فلان شخص عقاری خریده است که حدود آن چنان است... و من شفیع وی هستم بسبب فلان حدود عقار، پس به وی امر کن که آن را به من تسلیم کند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع به شفعه شود.
فرهنگ فارسی
در نزد فقیهان آنست که شفعه را در نزد قاضی بطلبند و این هنگامی است که مشتری عقار را بوی تسلیم نکند .