طلاکوب. [ طِ / طَ ] ( نف مرکب ) آنکه ورقهای طلا و نقره را بسازد. میرزا طاهر وحید راست : دلم شیوه یار را پیشه کرد که گشتم طلاکوب این رنگ زرد. ملا طغرا راست : به کف دارم از پنجه خایسک درد ز بهر طلاکوبی رنگ زرد.
( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
۱ - آنکه طلا ورقهای طلا ( و نقره ) سازد . ۲ - صحافی که جلدهای کتاب ها را تذهیب کند .
فرهنگ عمید
۱. کسی که پیشه اش کوبیدن ورق های نازک طلا برچیزی است. ۲. طلاکوبی شده.