طلاق گرفتن. [ طَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) هشتن شوی. رها شدن زن از قید زوجیت : دختر رز که گرفته ست ز خصم تو طلاق باد در عقد مدام تو ز فتوای هوا.سنجر کاشی ( از آنندراج ).
طلاق گرفتن ؛ رها کردن زن. ازدواج را بهم زدن.جدا شدن، مطلقه شدن، ازدواج کردن، فسخ عقد کردن از سوی زن، متارکه+ عکس و لینک