طلاب
/tollAb/
مترادف طلاب: طلبه ها، طالبان، خواهندگان، خواستاران
برابر پارسی: خواهندگان، دین آموزان، هاوَشتان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
طلاب. [ طُل ْ لا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ طالب. ( منتهی الارب ).
طلاب. [ طَل ْ لا ] ( ع ص ) بسیار جوینده. بسیار خواهنده. ج ، طلابون. || ( اِخ ) نام مردی است. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع طالب ۱ - خواهندگان . ۲ - طالب علمان محصلان علوم قدیمه .
بسیار جوینده بسیار خواهنده جمع طلابون یا نام مردی است .
فرهنگ معین
(طُ لّ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ طالب . ۱ - خواهندگان . ۲ - محصلان علوم قدیمه .
فرهنگ عمید
دانشنامه آزاد فارسی
طُلّاب
جمع طالب، نازل ترین عنوان دانشجویان مدارس دینی قدیم، برگرفته از تعبیرات موجود در روایاتی است که به فراگیری علوم دینی توصیه کرده اند. واژه طلبه با آن که جمع طالب است اما در فارسی به طور رایج به صورت مفرد به کار می رود. معمولاً فضلای حوزه های علمیه، در مقام تواضع، خود را طلبه خطاب می کنند. نیز ← طلبه
جمع طالب، نازل ترین عنوان دانشجویان مدارس دینی قدیم، برگرفته از تعبیرات موجود در روایاتی است که به فراگیری علوم دینی توصیه کرده اند. واژه طلبه با آن که جمع طالب است اما در فارسی به طور رایج به صورت مفرد به کار می رود. معمولاً فضلای حوزه های علمیه، در مقام تواضع، خود را طلبه خطاب می کنند. نیز ← طلبه
wikijoo: طلاب
پیشنهاد کاربران
دانش آوزان
دانش آموزان
دانشجویان