بانوی شرق و غرب که چون خوان نهد به بزم
عنقا مگس مثال طفیلی خوان اوست.
خاقانی.
ما زله خوار مائده میر حاجبیم نعمان روزگار طفیلی خوان ماست.
خاقانی.
کریمان دوست تر دارند مهمان طفیلی را.صائب.
- طفیلی شراب ؛ واغِل.- طفیلی طعام ؛ وارِش.
طفیلی. [ طُ ف َ ] ( اِخ ) اصلش از ملوکان جهانشاه پادشاه است. اوقات به بنائی میگذرانید. این بیت از اوست :
در باغ نوشکفته نه آن غنچه گل است
بر چوب کرده گل سر خونین بلبل است.
( تحفه ٔسامی ص 139 ).