طفیف

لغت نامه دهخدا

طفیف. [ طَ ] ( ع ص ) اندک. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) ( منتخب اللغات ). ناقص. ( منتهی الارب ). || ناتمام. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ).

پیشنهاد کاربران

محمّد الأُمِّیُّ
اگه امّی به امّت نسبت بدهید:
محمد جهانی هست وبرای همه ملّتها هست ودلسوز همه انسانها بدون اندک عدم بیتفاوتی یا بیطرفی . . .
اگه به امّ نسبت میدهی وهمیگی یعنی مانند نوزاد بی سواد و. . . ؟
...
[مشاهده متن کامل]

. . .
این تفاوت طفیف نامحسوس ؛آسمان به زیر زمین میبره ودفن میکند. . .
عربی بلیغ وفصیح را به مسخره وخفّت عقل میرساند. . .
. . .
استخفاف العقول . . .

طفیف از ماده طف گرفته شده طف در اصل به معنی کناره های چیزی است سپس به هر چیز کمی واژه طفیف اطلاق شده است ، همچنین به پیمانه ای که پر نباشد یعنی محتوایش به کنارهای آن رسیده اما مملو نشده است نیز همین معنی اطلاق می شود ، و بعد این واژه در کم فروشی به هر شکل و به هر صورت استعمال شده .