طفولیت

/tofuliyyat/

مترادف طفولیت: بچگی، صباوت، طفلی، کودکی، نوباوگی، نوجوانی، خردسالی

متضاد طفولیت: کهولت، کلان سالی

برابر پارسی: کودکی، خردسالی، بچگی

معنی انگلیسی:
childhood, cradle, infancy

لغت نامه دهخدا

طفولیت. [ طُ لی ی َ ] ( ع اِمص ) کودکی. بچگی. صباوت. خردسالی. صبا : از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 397 ). او در سن طفولیت... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 205 ). یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز. ( گلستان ).

طفولیة. [ طُ لی ی َ ] ( ع مص ) طفولة. طفالة. خرد و ریزه شدن. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

حالت طفل ، کودکی، بچگی، خردسالی
( مصدر ) کودکی بچگی خردسالی .

فرهنگ معین

(طُ یَّ ) (مص جع . ) دوران کودکی ، خردسالی .

فرهنگ عمید

کودکی، بچگی.

مترادف ها

childhood (اسم)
بچگی، خردی، کودکی، طفولیت

فارسی به عربی

طفولة

پیشنهاد کاربران

عالم صباوت . [ ل َ م ِ ص َ وَ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سن طفولیت . ( ناظم الاطباء ) .
کودکی، خردسالی،
به نظر من هم خانواده کلمه طفولیت
طفل . اطفال طفلان . . .
هم خانواده طفل اطفال
بچه گی یا بچه بودن
این واژه عربی است و پارسی آن این هاست:
کودکی، نوزادی، بچگی
کورپیا kurpyã ( کردی: کورپ= طفل + «یا» )
ماشومتا mãshumtã ( پشتو: ماشوم= طفل + «تا» )
مِنالیا menãlyã ( کردی: مِنال= طفل + «یا» )
...
[مشاهده متن کامل]

سونوتا، sunutã، سونویا، sunuyã، سیسوتا sisutã، سیسویا sisuyã ( سنسکریت: سونو، سیسو= طفل + «تا» )
هانوماتیا hãnumãtyã ( هانومات از سنسکریت: هَنومَت= طفل + «یا» )
یا، تا پسوندهای سِتاک ( = مصدر ) ساز سنسکریت

بپرس