طفق
لغت نامه دهخدا
طفق. [ طَ ] ( ع مص ) نزدیک شدن. || شروع کردن در چیزی. طفوق. ( منتخب اللغات ).
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی طَفِقَ: شروع به ... نمود
تکرار در قرآن: ۳(بار)
شروع کردن. و آن مختص به اثبات است و «ماطفق» گفته نمیشود . یعنی آنها را نزد من برگردانید پس شروع کرد بدست کشیدن بر ساقها و گردنهای آنها. ، طه:121. شروع کردند بر عورت خویش از برگ درختان باغ میچسباندند. این لفظ تنها سه بار در قرآن یافته است.
تکرار در قرآن: ۳(بار)
شروع کردن. و آن مختص به اثبات است و «ماطفق» گفته نمیشود . یعنی آنها را نزد من برگردانید پس شروع کرد بدست کشیدن بر ساقها و گردنهای آنها. ، طه:121. شروع کردند بر عورت خویش از برگ درختان باغ میچسباندند. این لفظ تنها سه بار در قرآن یافته است.
wikialkb: ریشه_طفق
پیشنهاد کاربران
طفق ( به اصطلاح نحویین از افعال مقاربه است و ) به معنی آغاز کردن کاری است . ( تفسیر نمونه ج : 19 ص : 275 )
کارمعینی را در جای مخصوص خود به انجام رساندن