طف ماریه

پیشنهاد کاربران

طفّ ماریه : یعنی آتشی که تا چشم ها ببینند خاموش نمی شود که کنایه ای از زمین مقدس کربلا است برای درک توضیحات بیشتر مطلب تحقیق زیر را می توانید مطالعه کنید. طَفَیَ: از ط ف أ به معنی خاموش کردن آتش نفس است.
...
[مشاهده متن کامل]
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ آیه اشاره به علاقه برخی دشمنان خداوند برای فرونشاندن آتش نفس شان ( که نفس شان در دشمنی با موحدان است ) دارد. چون نفس آنان آتشی از درون شان می کشد که اذیت شان می کند پس برای فرونشاندن این آتش تمایل دارند هر کس سخن از توحید می گوید او را خاموش سازند. کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ آیه اشاره به آتش افروزی قوم یهود در دنیا دارد چون خود را قوم برتر می بیند لذا در دنیا آتش افروزی تا قیامت می کند و خداوند با ذلیل کردن شان به خاطر این تکبر قومیتی شان ، آتش خودپسندی و دنیا طلبی آنان را خاموش می کند ( نمونه اش داستان هولوکاست و خاموش کردن این آتش توسط هیتلر در کارخانه های یهودی سوزی بود ) مُطفف از ریشه طَفّ است یعنی آتشی که خاموش نمی شود . در حدیث نبوی است آمده است فرزندم حسین، غریب، تشنه و تنها در سرزمین طفِّ کربلا کشته خواهد شد . کربلا را طَفّ ماریه گویند . ماریه مُعرّب کلمه ما رایته یعنی � تا چشم ات می بیند� است. طفف یعنی آتشی که خاموش نمی شود. چنان چه در حدیثی از نبی مکرم اسلام آمده است اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً یعنی آتش مظلومیت امام حسین ع در قلوب مومنین در سرزمین کربلاء خاموش و سرد شدنی نیست. مراد از ما رایته یعنی تا قیامت که بنی آدم زمین کربلاء وارد شود و آن را ببیند این آتش ظلم و ستم به امام حسین ( ع ) در آن دیده خواهد شد و قابل محو شدن نیست. برای همین زایران حضرت سیدالشهداء در کربلاء اعتراف می کنند این آتش چنان عظیم است که بر عکس نجف که زایر حس دلتنگی زیاد در آن نمی کند در کربلاء این آتش چون منجنیقی قلب انسان را فشار می دهد و زیاد نمی تواند در آن اقامت کند. در آیه مطففین انسان هایی که نفس شان در قید و بند دنیا است آتش نفس شان به دنبال جمع کردن حداکثری مال دنیا است. پس این افراد برای خاموش کردن این آتش نفس که به جان شان افتاده و حداکثر طلبی از آنان می کند ، دو کار را می کنند الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ در زمانی که جنسی را می خرند با وزن دقیق می خرند و کم ترین کم فروشی از طرف مقابل را نمی پذیرند چون آتش نفس شان نمی گذارد چیزی از دنیای خود کم و کسری بگیرند. این آتش در زمان فروش هم به جان شان می افتد که تا می توانند در ترازو سبک وزن کنند تا سودی که می کنند بیشتر از کالایی باشد که می دهند وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ . پس مطفف از ریشه ط ف أ یعنی خاموش کردن. به کسی که نفس او دچار آتش حرص و طمع است در زمان خریدن می خواهد همان وزن را بخردو اهل بخشش مبلغ اضافی نیست ولی در زمان فروختن همان وزن را در ترازو نمی کشدو انتظار بخشش حرام از خریدار را دارد گویند. مطفف با این دو کار در زمان تجارت، آتش حرص و ولع نفس خویش را خاموش می کند. مثال کارگری که سر ساعت کار را ترک می کند و پنج دقیقه بیشتر کار نمی کند و به صاحب کار نمی بخشد ولی در زمان دریافت حقوق انتظار دارد کم کاری او مد نظر کارفرما قرار نگیرد و حقوق اش کامل بخشیده شود او مصداق مطفف است پس مُطَفِّفِینَ یعنی کسانی که آتش حرص و طمع در آنان خاموش نمی شود و هر چه از دنیا کسب کنند باز در حرص و ولع آن هستند.

بپرس