طغتکین
لغت نامه دهخدا
طغتکین. [ طُ ت َ ] ( اِخ ) ابن خلکان آرد: کنیتش ابوالفوارس ، پسر ایوب بن شاذی بن مروان ، ملقب به الملک العزیزظهیرالدین صاحب الیمن ، لقب دیگرش سیف الاسلام است. سلطان صلاح الدین برادر وی به روزگاری که بر دیار مصر پادشاهی داشت ، برادر دیگر خویش ، شمس الدولة تورانشاه را مالک بلاد یمن ساخت و پس از مدتی بسال 577 هَ. ق. شمس الدولة از یمن بازگشت ، و سیف الاسلام طغتکین را فرمانروائی یمن داد. طغتکین مردی پُردل و بزرگوار و نیکورفتار و نیکوسیاست بود و چندان در نیکی و بخشایش شهرت یافته بود که حضرتش محط رحال و کعبه آمال مردم بلاد دور و نزدیک گردید. وقتی شرف الدین ابوالمحاسن بن عنین الدمشقی قصیده ای چند در مدح وی بساخت و نزد وی بشد، طغتکین نسبت به ابن عنین نیکی بسیار کرد و وی را صله ای جزیل بخشید و در نتیجه وی را مالی فراوان فراهم آمد. چون شاعر با آن مال فراوان از یمن بیرون رفت به مصر که در آن تاریخ الملک العزیز عمادالدین عثمان بن السلطان صلاح الدین در آنجا سلطنت میکرد وارد شد، عُمال دیوان زکوة از شاعر مزبور مطالبه زکوة اموالی که در این سفر سود برده بود کردند، شاعر مزبور در این باب این قطعه را سرود و برای الملک العزیز بفرستاد:
ما کل ما یتسمی بالعزیز لها
اهل و لا کُل برق سحبه غدقه ْ
بین العزیزین بون فی فعالهما
هذاک یعطی و هذا یأخذ الصدقه ْ.
وفات سیف الاسلام طغتکین به نوزدهم ماه شوال 593 در شهرمنصوره از بلاد یمن که از مستحدثات وی بود اتفاق افتاد. یاقوت در معجم البلدان گوید قرارگاه سیف الاسلام درتمام مدت فرمانروائی در بلاد یمن ، در شهر منصوره بود، سرانجام همانجا به خاک سپرده شد، و شاعر او «اُبی » در این باب میگوید:
احسنت فی فعالها المنصوره ْ
و اقامت لنا من العدل صوره ْ
رام تشییدها العزیز فأعطتَْبیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید