طغار. [ طَ ] ( اِ ) تغار. طشت گِلین : گل و شکر به طشتی یا لاکی چوبین یاطغاری سفالین در کنند، یک تو گل ، یک تو شکر [ در ساختن گلشکر ]. ( ذخیره خوارزمشاهی ). تا شما را از غرقاب هلاکت و طغار خون بیرون کشم. ( جهانگشای جوینی ). و مؤمنان را چون شتران ماهار زده ، ده ده و بیست بیست دریک رسن قطار میکردند، و در طغار خون می انداخت ، تا زیادت از صد هزار را شهید کردند. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ فارسی
تغار تغار گل و شکر بطشتی یالاکی چوبین یا طغاری سفالین در کنند یک توگل یک توشکر .