طغات
لغت نامه دهخدا
طغاة. [ طُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ طاغی. رجوع به طاغی شود : و عجیبتر آن است که امیرالمؤمنین ( ع ) در وقتی که به اجماع امت خلیفه بوده و با بغاة و طغاة حرب کرده است خواجه مجبر... تشنیع میزند. ( کتاب النقض ص 351 ). و رجوع به طغات شود.
فرهنگ فارسی
طاق بودن مفرد بودن مقابل جفتی .
جمع طاغی : فی الجمله چون آنحدود از طغات پاک شد جوینی و آنحدود را چندانک از طغات پاک کند او را مسلم باشد.
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید