طشت و خایه

لغت نامه دهخدا

طشت و خایه. [ طَ ت ُ ی َ / ی ِ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نوعی از بازی دادن مردم باشد و آن چنان است که درون تخم مرغی را خالی کنند و از شبنم پر سازند و طشتی را درآفتاب گذارند و تخم مرغ را در طشت نهند، چون طشت گرم شود تخم مرغ به اصول راه بالا به رقص درآمده بر هوا رود. ( برهان ) ( آنندراج ). بازی طشت و خایه آنکه مشعبدان خایه مرغ را از سیماب پر کرده ( در طشتی ) مقابل آفتاب گذارند، چون طشت از حرارت گرم شود، خایه از طشت بیرون میرود. ( از حاشیه دیوان خاقانی ) :
خِرَد چو مورچه در طشت حیرت است از آنک
مدبران را تدبیر طشت و خایه نماند.
انوری.
علم طشت و خایه از زاغان ظلمت بین که باز
صد هزاران خایه در نُه طشت مدفون کرده اند.
مجیر بیلقانی ( در صفت شب ).
طشتی است این سپهر و زمین خایه ای در او
گر علم طشت و خایه ندانسته ای بدان.
خاقانی.
مگر موبد پیر در باستان
بدین طشت و خایه زد این داستان.
نظامی.
|| کنایه از آسمان و زمین هم هست ، چه زمین بمنزله تخم مرغ است درمیان آسمان. ( برهان ) ( آنندراج ). || و نام طلسمی باشد. || و علم نجوم را نیز علم طشت و خایه گویند. ( برهان ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2ص 166 شود.

فرهنگ فارسی

نوعی از بازی دادن مردم باشد و آن چنانست که درون تخم مرغی را خالی کنند و از شبنم پر سازند و طشتی را در آفتاب گذارند و تخم مرغ را در طشت نهند چون طشت گرم شود تخم مرغ باصول راه بالا برقص در آمده بر هوا رود .

پیشنهاد کاربران

بپرس