خِرَد چو مورچه در طشت حیرت است از آنک
مدبران را تدبیر طشت و خایه نماند.
انوری.
علم طشت و خایه از زاغان ظلمت بین که بازصد هزاران خایه در نُه طشت مدفون کرده اند.
مجیر بیلقانی ( در صفت شب ).
طشتی است این سپهر و زمین خایه ای در اوگر علم طشت و خایه ندانسته ای بدان.
خاقانی.
مگر موبد پیر در باستان بدین طشت و خایه زد این داستان.
نظامی.
|| کنایه از آسمان و زمین هم هست ، چه زمین بمنزله تخم مرغ است درمیان آسمان. ( برهان ) ( آنندراج ). || و نام طلسمی باشد. || و علم نجوم را نیز علم طشت و خایه گویند. ( برهان ). و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2ص 166 شود.