طرین

لغت نامه دهخدا

طرین. [ طِرْ ی َ ] ( ع ص ، اِ ) گل تنک. ( منتهی الارب ). طین رقیق. ( فهرست مخزن الادویه ). || لای تنک. || خشم. یقال : اَتی بالطرین و الغرین ؛ ای غضب. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

گل تنگ ٠ یا لای تنگ

پیشنهاد کاربران

بپرس