طرفی


معنی انگلیسی:
a portion of, some of

لغت نامه دهخدا

طرفی. [ طَ رَ ف َ ] ( ع اِ ) طرفین. دو طرف و بدین صورت در حال اضافه آورند، مانند: طرفی النقیض : بطرفی افراط و تفریط. ( شمس قیس در المعجم ).

فرهنگ فارسی

طرفین دو طرف و بدن صورت در حال اضافه آوردند مانند : طرفی النقیض . بطرفی افراط و تفریط .

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی طَرَفَیِ: دو سو - دو طرف
معنی بَعَثَ: برانگیخت- چیزی را به طرفی سوق داد
معنی بَعْثِ: برانگیختن- چیزی را به طرفی سوق دادن
معنی لَا یَبْعَثُ: بر نمی انگیزد (بعث :چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی مَبْعُوثِینَ: برانگیخته شدگان(بعث :چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی مَّبْعُوثُونَ: برانگیخته شدن - برپا داشته شدگان(بعث :چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی تُبْعَثُونَ: برانگیخته می شوید-بر پا داشته می شوید(بعث :چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یَبْعَثَ: که برانگیزد - که مبعوث کند (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یُبْعَثُ: برانگیخته می شود-بر پا داشته می شود(بعث : برانگیختن و چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یُبْعَثُونَ: برانگیخته می شوند-بر پا داشته می شوند(بعث : برانگیختن و چیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یَبْعَثَکَ: که تو را برانگیزد - که تو را مبعوث کند (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یَبْعَثُکُمْ: شما را برمی انگیزد - شما را مبعوث می کند (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
معنی یَبْعَثَنَّ: که حتماً بر می انگیزد - که حتماً مبعوث می کند (بعث : برانگیختن وچیزی را به طرفی سوق دادن)
ریشه کلمه:
طرف (۱۱ بار)

(بر وزن عمل) گوشه، ناحیه. در مفردات می‏گوید: طرف شی‏ء جانب آن است در اجسام و اوقات و غیره به کار می‏رود... و به طور استعاره گفته‏اند: «هو کریم الطرفین» که مراد از طرفین پدر و مادر است. . نماز را در دو طرف روز و اوائل شب بخوان مشروح آیه در «زلف» گذشت و آن شامل اوقات سه نماز یا پنج نماز است. . گفته‏اند: «لِیَقْطَعَ» متعلق است به «وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ» در آیه قبل. بیضاوی گوید: «او» در آیه برای تنویع است نه تردید. یعنی مراد دو نوع عذاب است: هلاکت و خواری. معنی آیه چنین است: خداوند شما را در «بدر» یاری کرد تا طرفی و قسمتی از کفار را ببرد (که هفتاد نفر کشته و هفتاد نفر اسیر گشتند) و آنها را خوار کند تا مأیوس و نا امید بر گردند. * ، . ظاهراً مراد ار نقصان اطراف زمین، هلاکت و از بین رفتن قسمتی از مردمان روی زمین است که ما قبل آیه اول فرموده: «وَ اَمّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الِذی نَعِدُهُمْ» این وعده همان عذاب و هلاکت دسته جمعی است پس از آن فرموده: آیا نمی‏بینند که دستور ما به زمین می‏آید و آن را از اطرافش کوتاه می‏کنیم و صدر آیه دوم چنین است: «بَلْ مَتَّعنا هؤُلاءِ وَ آبائَهُمْ حَتّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ» آن گاه فرموده: «اَفَلا یَرَوْنَ...». در تفسیر برهان چند روایت نقل شده که حضرت سجاد و حضرت صادق علیهما السلام آن را از بین رفتن علماء و فقها و اخیار فرموده‏اند و در تفاسیر اهل سنت نیز این مضمون نقل شده است. در المیزان قول فوق را اختیار و روایات را بدون اظهار نظر نقل کرده است. به نظر می‏آید مقصود از روایات بعضی از مصادیق آیه است. در مجمع چند قول نقل شده از جمله هلاکت مردمان و فقر علماء است. و اما اینکه مراد نقصان خود زمین و غبار شدن و از بین رفتن اطراف آن باشد از دو آیه بدست نمی‏آید بلکه زمین پیوسته در انبساط و بزرگ شدن است وزن آن نیز که نور آفتاب پیوسته در آن جذب می‏شود رو به افزایش است.

پیشنهاد کاربران

بپرس