طرفوزن

لغت نامه دهخدا

طرفوزن. [ طَ زَ ] ( نف مرکب ) کنایه از چوبدار و چاوش و یساولی باشد که پیش پیش امرا و سلاطین رود و مردم را از میان راه به طرفی نهیب دهد. ( برهان ). این کلمه تصحیفی است از «طرقوازن » که جزء اول آن فعل امر مخاطب صیغه جمع مذکر از تطریق یعنی بر کنار و دور شوید و جزء دوم آن مخفف زننده است که من حیث المجموع «دورباش گو» به صیغه فاعلی معنی دهد. رجوع به طرقوازن شود.

پیشنهاد کاربران

طرفو زن چیست؟طرف را نکشید؟
چرا که او یک زن است.
و باعث آبادی میباشد
طرفو نکشید. او باعث آبادانی میشود

بپرس