طرفداری کردن، سوار شدن، پشتی کردن، پشت انداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن
طرفداری کردن، حمایت کردن، پشتیبانی کردن، تقویت کردن، تحمل کردن، متحمل شدن، تایید کردن، متکفل بودن
طرفداری کردن، طرفداری کردن از، در یکسو قرار دادن
دفاع کردن، طرفداری کردن
موافقت کردن، پسند کردن، طرفداری کردن، تصویب کردن، ازمایش کردن، روا داشتن
طرفداری کردن، نیکی کردن به، مرحمت کردن
طرفداری کردن، حمایت کردن، دفاع کردن از، مصون ساختن، محافظت کردن