طرف شدن


برابر پارسی: درگیرشدن، به ستیزبرخاستن، همآورد شدن، روبه رو شدن

لغت نامه دهخدا

طرف شدن. [ طَ رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مقابل و حریف شدن. ( غیاث اللغات ). مقابل شدن :
ماه انداخت سپر تا طرف روی تو شد
کاست از غیرت و هم چشم به ابروی تو شد.
طاهر غنی ( از آنندراج ).
پیش مژگان درازت که هدف خواهد شد
چون تو بر طرف گر اُفتی که طرف خواهد شد.
طاهر غنی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مقابل شدن حریف شدن .

فرهنگ معین

( ~ . شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) روبرو شدن ، مواجه شدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس